سرشماری
باران و یاد یاران.
ایام سوگواری است.
انگار آسمان هم
در شیون است و زاری است.
در گوشِ استکانها
نجوای گرم قوری
در گوشهای سماور
قل قل کنان چو قاری است.
پر بود خانۀ ما
از قیل و قال و خنده.
کی رفته، کیست برجا؟
این روز سرشماری است.
رفتند بی کلامی
با کاروانِ ایام.
گر ما هنوز هستیم
اسبابِ شرمساری است.
زان شاهدانِ سرمست
جانها گرفته بر دست
چیزی که مانده برجا
یک عکسِ یادگاری است.
آسایشِ دو گیتی
میگفت در دو حرف است.
این حرفِ آن زمان بود
امسال، سالِ جاری است.
راحت مجو که راحت
در آشیان عنقاست.
مقصد مجو که مقصد
این ره که میسپاری است.
دانی که چیست بدتر
از سردیِ زمستان؟
بی برگ و بار ماندن
وقتی هوا بهاری است
سعید یوسف، 7/1/2015، شیکاگو
به نقل از:
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar