lördag 8 augusti 2015

از کراما ت



از کرامات


ما مدّتی چرند نگفتیم و زنده‌ایم
لیچار و گوز و گند نگفتیم و زنده‌ایم
ما کرنشی به زور نکردیم مدّتی
زوری به مستمند نگفتیم و زنده‌ایم
گفتند اگر چماق به فرقِ فلان بکوب
بع بع چو گوسفند نگفتیم و زنده‌ایم
اوصافِ خواهر و زنِ اشخاص را به کوی
با نعره‌ای بلند نگفتیم و زنده‌ایم
زان حرفها که امّتِ در صحنه روز و شب
بلغور می‌کنند نگفتیم و زنده‌ایم
در حقّ ترک و تازی و بیگانه هیچ چیز
با طعن و ریشخند نگفتیم و زنده‌ایم

یک حرف زشت یا متلک ما به خانمی،
حتی اگر لوند، نگفتیم و زنده‌ایم
شعرست مثل قند به شیرینی و – دریغ! –
یک بیت مثل قند نگفتیم و زنده‌ایم



سعید یوسف، 25/6/2015، گوتینگن

Inga kommentarer:

Skicka en kommentar