lördag 8 augusti 2015

ابو عطا



ابو عطا
(توضیح: "ما"ی این شعر، اشاره به هیچ قوم و گروه خاصی ندارد، و این ریشخندِ همۀ کسانی است که زیاد "منم، منم" می‌کنند.  باز چاپ این شعر بدون این توضیح ممنوع است.)

ما منتهای خلقت و انسانِ برتریم
مشغول عرعریم
ما پیشوا و قائد و آقا و سروریم
مشغول عرعریم
آئینِ ما همین نه که بالمرّه سروری است
نوعی برابری است:
برتر ز برده بوده و با خود برابریم
مشغول عرعریم
با مردمانِ پست و فرودست، مهربان
داده امانِ شان
جنتلمنیم و باادبیم و موقّریم
مشغول عرعریم
میدان اگر دهند، نمائیم گرد و خاک
در وصفِ خونِ پاک
ما را اگر دهند تریبون، سخنوریم
مشغول عرعریم
ما نُخبه ایم و نابغه و منحصر به فرد
جمله، چه زن، چه مرد
از هر نظر یگانه و اعجاب آوریم
مشغول عرعریم
آموزگار و مرشد و استاد و نکته دان
فرزانۀ زمان
علّامه و معلم و ملّای منبریم
مشغول عرعریم
گه تیمسار و افسر و سردارِ تیپ و هنگ
در جبهه های جنگ
گه عارفیم و صوفی و رند و قلندریم
مشغول عرعریم
کوته نه، بل بلند و رفیعیم مثل کوه
پُر فَرّ و پُر شکوه
اندک نه، بل زیاد و کثیریم و اکثریم
مشغول عرعریم
در مجلس ار به صدر نشینیم، در غمیم
کز صدر، اعظمیم
کِبرِ اکابریم و کبیریم و اکبریم
مشغول عرعریم
فضلیم و فاضلیم و فضولیم و فضله ایم
بذلیم و بذله ایم
شعریم و شاعریم و شعاریم و اشعریم
مشغول عرعریم
"عالی‌ترین" همیشه و "اوّل" به هرچه لیست
نمره، همیشه بیست
نیکوترین و خوبترین، از همه سریم
مشغول عرعریم
اصلیم و مبدأیم و شروعیم و اوّلیم
در صدرِ جدولیم
تاریخ را هرآنچه که خواهی عقب بریم
مشغول عرعریم
تکراری ار که بود سخنهای ما چه غم
چون هست مغتنم
بر ما مگیر خرده، که قند مکرّریم
مشغول عرعریم


سعید یوسف، 2/6/2015، شیکاگو





Inga kommentarer:

Skicka en kommentar