سعی کردیم
سعی کردیم این جهان قدری نکوتر زین شود
وان هواهای عَفِن گلبوی و عطرآگین شود
سعی کردیم از شکوفهیْ مهربانی بر درخت
باغها رنگین و دی مه همچو فروردین شود
نونهالان را ز نهرِ علم بهری خواستیم
تا ز میوهیْ معرفتْشان شاخهها سنگین شود
سعی کردیم آنکه در جهل است چشمش وا کند
وز شمارِ روشن اندیشانِ روشن بین شود
سعی کردیم آنچه بیداد است، داد و، آنچه دَد
گردد انسان، هر که نا اهل است نیک آئین شود
سعی کردیم از میان برخیزد این بالا و پست
زاغ و کرکس همترازِ کبک و بلدرچین شود
سعی کردیم آنکه در فقر است شب بر سفرهاش
بیشتر نان بیند و خود کمتر اندُهگین شود
سعی کردیم و نشد آنگونه و، امروز هم،
گردش ایّام، هم بر شیوۀ دیرین شود
ور به کس گوئیم اینها بهرتان میخواستیم
خشم گیرد، گوئی از عمدا به او توهین شود
از جهانْتان میرویم، اکنونیان! بیمی مباد
وین فلاکت در جهان گیرم که صد چندین شود
تلخیِ بیداری آوردیم بهرِ خفتگان
میرویم اکنون، مگر رؤیایتان شیرین شود
سعید یوسف، 11 آوریل 2015، شیکاگو
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar